نواي ملكوت

ساخت وبلاگ
کل من علیها فانو یبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرامدر نکوداشت یاد فرزند شجاع قرآن حاج محمد کیانی ( ره)خداوند در قرآن دو خصلت اساسي پيامبران را ، كار بي مزد و بي منت ، ذكر مي كند .اين دو ويژگي بارز ، در وجود مدعيان دينداري و خدمت ، پايدار نيست . پيامبران الهي از ابتدا تا انتها اينگونه بودند . براي همه ي كارها و براي همه ي اقشار مردم ، اينگونه بودند . براي امور ريز و درشت ، رويه و قالب را تغيير نمي دادند . تحت تاثير فضاهاي گوناگون ، رنگ به رنگ نمي شدند . به تعبير قرآن ، مذبذب نبودند . آنان خود ، فضا ساز بودند . مغناطيس حضورشان و بارقه ي نگاهشان و معجزه ي كلامشان ، فضاسازي مي كرد . نان به نرخ روز خور نبودند ، كه در دامان هر اربابي ، صدايشان تن خاصي داشته باشد . مدیون كسي نبودند ، كه به اقتضاي كم و بيش شدن مزدشان ، کیش و مرام عوض كنند . بنده ي خدايشان بودند و در ركاب كوته فکران ، شخصيت خود را تعريف نمي كردند .در ميان حضور يافتگان در فضاي جهاد و شهادت ، مردانی كارآمد ، زلال انديش و استوار در مرام و تفكر بودند و هستند ، كه از اين دو خصلت بارز انبياء ، بي نصيب نيستند و حاج محمد كياني از جمله آنان است .حاج محمد از خیل مردان با وقاري بود ، كه برق نگاهش ، ذره بودن را از ياران مي گرفت و خاصيت خورشيدي به آنان مي بخشيد . تمام لحظه هايش ، پر از هياهوي آبشار بهره دهی و خدمت بود . در همنشینی و همنوایی با فقرا و تلاش برای رفع آلام نیازمندان ، ممتاز بود .ثانيه گرد شفاف خلوص ، طي سراسر عمر ، در وجودش جلوه گری می کرد . صاحب حنجره اي مهربان و سينه اي پر از ستاره هاي باشكوه ايثار بود . با گلويي مجروح و زخمي ، اما قامتي استوار ، در سينه اش درد و بغضی بود ، که در برق چشمانش تكثير مي شد . نواي ملكوت...ادامه مطلب
ما را در سایت نواي ملكوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbehroof بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:03

پیام شکوفهنگاه به شکوفه های بهاری ، کافی است تا غصه های دلت را و دلهره های کاذب ذهنت را ، به شعف تبدیل کند.پیام شکوفه ، نشاط و آگاهی و شعور و انرژی استاین درک و این فهم ، تو را سر پا نگه می دارددر گرماگرم فصل اول سال ،بگذار در بالش ذهنت ، عطر نارنج جوانی بپیچدبگذار بر جبینت ، روح یک رود جاری شودبگذار کمی عشق ، در استخوانت بسوزدبگذار در استکان تو ،‌ همواره قدری نبات تبسم بگرددبگذار در زیر پرهای ادراک تو ، حس آسایش یک کبوتر ، جا بگیردبگذار در بین انگشت هایت ، هوای پر از عشق یک دهکده ، استراحت کنددر فراسوی شرجی زندگی ،نگذار وراجی های تب آلود و اندیشه های مزاحم ، مگس های دایره ی ادراک تو باشندنگذار هر بره ی بی خیالی بیاید ، زمین های سبز درون تو را ، زیر باران تردید خود ، له کند و سر شاخه های خیال تو را ، بشکند و از حال و هوای مخملی دلت ، نوسان بگیردخسرو فخرالدینی + نوشته شده در پنجشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۳ ساعت 15:19 توسط بهروز  |  نواي ملكوت...ادامه مطلب
ما را در سایت نواي ملكوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbehroof بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:03

تنظيم آرزوهاجواني كه خود را در حصار چند وسيله ي الكترونيكي اسير كرده ،از اين كه ارتباطاتش انلاين است ، احساس مدرنيت مي كندظهور مفاهيم جديد در دنياي مجازي ، شخصيت هاي جديد وهويت هاي جديد و مالكيت هاي جديد را تعريف مي كنداين روز ها اگر جواني در شبكه هاي مجازي صاحب وبلاگ خصوصينباشد ، در شبكه هاي اجتماعي پرسه نزند و قرارگاه فكر نداشته باشد ،بي خانمان ناميده مي شوداو بايد انباري را صاحب باشد كه تراوشات ذهنش را ، و دلنوشته هايش راو خاطراتش را در ان تلنبار كنداو به فضايي نياز دارد كه در ان جولان دهد وخود شيفتگي اش را به نمايش گذارددر عصر ضعف وجدان و كمرنگي صداقت ، به ميعادگاهي نياز داردكه خود را تخليه ، وابرازوجود كند .احساسات را تحويل بگيرد و احساساتش تحويل گرفته شودبنابراين ، نحوه ي سكناي او و نحوه ي معاشرت اوو قالب بايگاني زندگي او، با تعاريف دنياي نو ظهور، معنا مي يابد .امروزه با سيل بي پاياني از فراورده هاي انديشه هاي نو روبروييمادراك هاي نو ، طعم هاي نو ، لذت هاي نو ، ذائقه هاي نو و ايده هاي نوانچه بد است ، عوض شدن اوضاع نيست ، بلكه بي خبري از اين دگرگونيو اسارت درتله هاي مدرنيته استعوض شدن اوضاع ، منجر به ظهور تازه ها وفراموشي بسياري از موضوعات مي شودو ما ، اگرچيزهاي فراموش شده را كشف كنيمكار مدرني انجام داده ايمروزگاري ساخت اهرام ثلاثه ، مايه ي عظمت بوداما امروزه ، گرايش به ظريف كاري و فناوري نرمو يك رايانه جيبي لمسي ، مايه ي عظمت استاگر مفهوم مدرن ، درست درك نشود ،وضعيت نابساماني پيش خواهد امدزيرا ، بهره گيري از هر پديده اي ، اگر بدون تفكر باشد ،موجب تخريب اجتماع مي گرددكسي كه عناصر جهان نو را نشناسد ، در مواجهه با ناشناخته ها ،دچار ترس ناشي از نا امني مي شودمي ترسد ، چون نواي ملكوت...ادامه مطلب
ما را در سایت نواي ملكوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbehroof بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:03

آقای کریمی متاسفم براتون با این طرز فکرتون قبلاً فکر میکردم شما چقدر خوبید ولی .... اگه شما دلسوز به قول خودتان دوستانتان هستید چرا در جمع و پشت سرشون..... .تازه این در حالی است که اون بندگان خدا بسیار متین و باوقار هستند. واین مقدار شوخی که برای شادی دل مردم هست نباید باعث حسادت شما شود و آوردن کلمه مسخره بازی بر زبانتون که اسم ائمه را همیشه بر آن جاری میکنید شرم آور است.==================سلام علیکم بله درسته اعتراض شما کاملاً بجاست نام حسینیه مقدس جای لوده گی نیست================= ما که چیز بدی ندیدیم ..همه ی داور ها هم موقر و متین هستن .شماهاین که شورشو در آوردین ..برای هرچیزی دلیل و بهانه میارید.برنامه ش واقعا عالیه + نوشته شده در شنبه بیست و هشتم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 13:55 توسط بهروز  |  نواي ملكوت...ادامه مطلب
ما را در سایت نواي ملكوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbehroof بازدید : 31 تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1402 ساعت: 13:46

بچه كه بوديم ، ماه رجب كه مي امد ،كوچه ي ما پر از خروس هاي نمازخوان مي شدتمام ده ما سجاده مي شد ، مردم عطر گل محمدي مي زدندهيچكس مقروض تقدير نبود ، هيچكس از گراني امرزش شكايت نمي كردشكوفه ها ، مثل لبخند خدا بازمي شدندصبح ها ، مثل گنجشك ، دور سماور خورشيد جمع مي شديمبرايمان تلفظ كبوتر اسان بود ، حرارت لبخند داشتيممنتظر بوديم باران بالا بيايد و دريا نازل شود ، تا ما به ذات اقيانوس برگرديمحالا ، لب تالاب هاي روزمره گي ، به قتل عام ثانيه ها خيره مي شويمبر سر اثبات منيت ، سايه ي درختان را هدر مي دهيمبا بره هاي بيهودگي ، دلخوشيم و بوي گل ها را ، فراموش مي كنيمدر حلول ماه رجب ، به جاي عطر تلاوت و توجه به ابشار نيايشبه جاي سكونت در بالا محله ي دعا ، به جاي غلتيدن درميان نرگس هابه جاي گل كاري ثانيه ها و دقيقه ها ، به جاي خيره شدن به دامنه ي دلنواز ملكوتبه جاي تمركز برعروج سپيده دمان و گشودن رمز رخساره ي كوثربه جذر و مد قيمت ماكولات ، نظر دوخته ايمضيافت نيايش و بركت ، به فراموشي اسمان ، تغيير ماهيت دادههوا بقدري گس شده ، كه خرس ها هم ، يخ در بهشت را ليس نمي زنندحال كه به درد عضلات عشق ، مبتلا شده ايملازم است در اين ماه ، كمي به لاستيك هاي سائيده ي جواني ، نگاه كنيمو خلوت بركه ها را ، بيهوده برهم نزنيم + نوشته شده در جمعه بیست و دوم دی ۱۴۰۲ ساعت 22:13 توسط بهروز  |  نواي ملكوت...ادامه مطلب
ما را در سایت نواي ملكوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbehroof بازدید : 26 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1402 ساعت: 16:09

دینانیاز معلول به علت پی بردن برهان انیاز علت به معلول پی بردن برهان لمیاز هستی به هستی پی بردن برهان صدیقین است که پایه گذار ان ابن سیناستهر که به وجود راه پیدا کند تمام اشیا را به واقع درمیابیمخدا شاهد بر موجودات استبک عرفتک با تو به تو پی میبرم نه با دلیل خودمچکار کنیم فریب فکر را نخوریمفکر کردن موازین دارد و ان منطق استخود فکر موازین فکر ساختهکاری درست تر از اندیشه نیستبزرگ ترین خصلت انسان فکر استبا صدهزار جلوه برون امدی که منبا صدهزار دیده تماشا کنم تو راهر چیزی معنایی دارد و با معنا شناخته میشود اگر معنی یک شی را نشناسی شناخت خود شی هم موهومی بیش نیستبیکاری انسان را خوراک شیطان میکندجان را نباید معطل کردکل یوم هو فی شانهر لحظه لحظه ی اغاز خلقت است و خدا خسته و ملول نمیشودیهودیان میگوویند خدا اسمانها و زمین را در شش زوز افرید و سپس استراحت کردتمام ملالت ها برای این است که مشتری ندارند یاید مشتری خود را در جای دیگر بیابندالله از ا ل ه یعنی حیرت استموجودی که یاید در او حیرت کرد فقط خداستمعجزه کلام خدا نبود بلکه معجزه گوش موسی بود که کلام را شنیدلحظه ی اکنون که الان پدیدار شد از نیستی نمیاید از هستی میایدهر لحظه جلوه استجلوه و متجلی = نومن و فنومنعالم ظهور بی نهایت است و جلوه هایش بی نهایت. تمام کرانگی ها جلوه های بیکرانگی اندموسی طاقت شنیدن کلام حق را داشت و این خیلی سخت استدینانیچوهر همه چیز اگاهی استمکاشفه باید با موازین عقل منطبق باشد تا معتبر باشداگاهی را با عقل تنظیم میکنیمعالم عالم نظم است و با عقل اداره میشودخدا حد ندارد جنس و فصل ندارد پس برهان هم نداردخدا چون حد ندارد همه جا و همیشه هستعارف عقل ستیز شیادی بیش نیستفلسفه شناختن را میشناسدکانت گفت عقل در متافیزیک راه نواي ملكوت...ادامه مطلب
ما را در سایت نواي ملكوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbehroof بازدید : 34 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 15:46

صبور:اخلاقیات جای خودش رو داده به حقوق اغشته به طمعکاری و حرامخوریتو دادگاه ها که میری میبینی ازدحامشاکی است اما مثل همین موضوع شماتیغ زنی و دامگستری و تصادفاتساختگی و فریب های مجازی وازدواج های کلکیه ماشین تو تهران پشت چراغ قرمز ایستاد یه بچه ی دزدی گذاشتن جلوی چرخ عقبش چراغ سبز شد و در حرکت ماشین رفت رو بچهزندگی این بیچاره در کوچه پس کوچه های دادگاه تباه شدهیه خاور از پاکدشت به ورودی تهراندر سه راه افسریه رسید یه زن یکی ازبچه هاش رو انداخت جلوی خاور با سرعت بالادادگاه که گرفتن زن گفت ۷ تا بچه دارم خواستم با دیه این یکی خرج بقیه رو بدم باز هم راننده خاور رو رها نمیکننتو تهران مد شده استخوان ترقوهیه نفر رو که اجیر کردن میشکننو در یک فرصت ایشون خودش رومیندازه جلوی یه ماشین بخت برگشتهبا خیال راحت پشت فرمون نشستییه دفعه چند نفر مثل سگهای وحشیدور ماشین رو میگیرن و میگنبه همین راحتی عابر پیاده رو میزنیو در میری؟ یه نفر رو هم اغشتهبخون کردن و شما تو این تله فکرت میره به فنای زندگیت و ماجراهای دادگاه و بیمه و دیهتازه اگر کتک کاری راه نندازنتو راهروها و پله های دادگاه همذره ای حرمت نداریخیلی راحت حقوق های نود میلیونی میگیرن و در مورد اقتصاد مقاومتی مقاله مینویسنبازتاب طراحی های خام و نیازمودهفقط گرانی نیست توسعه ی ناهنجاریو تغییر مفاهیم و نابسامانی روحیمردمهصبور:مرتضی ربیس امور تربیتی فرخشهربود از من دعوت کرد برم سخنرانیکنم رفتم و بین سخنرانی اومد تو گوشم گفت از بهشتی هم بگوموضوع رو تابش دادم از بهشتی همچیزایی گفتماوابل انقلاب حزبی سرسختی بودمرتضی لوزه های گلوش رو عمل کردهبود هر روز میرفتیم دکان سهراب حامدی باباکوهی گوش میدادیم وکیک و نوشابه نارنجی میخوردیمشما رو به دید قوت قلب دوست نواي ملكوت...ادامه مطلب
ما را در سایت نواي ملكوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbehroof بازدید : 33 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 15:46

جلوه ي داريوشي با قلم خيال چشم هاي تو را ترجمه مي كنم تمام ثانيه هاي سالم را مديون تو مي دانم مي خواهم شانه هاي صنوبري تو را به بهار كلماتم شكوفه باران كنم زبان قلم را اراسته كنم به نا م تو، تا كلمات كيف كنند ، مست شوند و بميرند بهارامده ، زمين و زمان شكوفا شده باران امده ، تمام جهان مسيحا شده ابرهای بي تو بودن نمي بارند ابرهاي بي تو بودن ، اسمان را از چشم هاي من مي گيرند بهار شايد تو باشي و بوي نمناك ابوعطا كه در گوش نسترن ها پيچيده بهار كه تو را ببيند گل از گلش مي شكفد و مي ايد تو زبان تمام پرندگاني ، ان دم كه بهار را در سرشاخه های تمنای درختان كيان مست میکنند شادي هايت را بر صورت من بريز فروردین من واضافات ان را پست کن برای کسي كه بهاري ندارد رخوت و خاموشی، قهر و فراموشي در وقتِ خوش بهار، درفرصتِ کوتاهِ زندگی، گناه کبیره است تو چنان در این میانه شعله‌ور شدی كه كه اعداد نوري در وراي ابرهاي مات به بن بست زحل زل زدند اين كوچه بي تاب است با جلوه ي داريوشي مستش كن ======== درود بر اقا سعيد مهربان عطسه ي قلمت را كه شنيدم ، فهميدم روانت پراز اوازهاي نيمه شبان مستاني است ، كه از پرسه ي ميخانه هاي نيايش بازمي گردند ارايشي غليظ و غريب از لب و لوچه ي سطورت مي چكد ، وراي فوروارد ها و عادت هاي هميشگي كانال پرش از مقامات جيبي و شئون ريالي و قلمروعابربانكي به الفاظ اتو كشيده اي همچون پیمانه کش پیمان الست ، متمسک به مستمسک لا تقنطوا و صفه نشین عرصه ی دریوزه ی عرش کبریا اين شائبه را القا كرد كه تيزي نوك مخروط ، زمين را شكافت ، يا مخروط بر قاعده نشست اجناس غيبي بر دوش گرفته اي و در اجرستان محباد ، لهجه ي رفرفي سرمي دهي زراعت روحي ، مقبول كشاورزان ديمي نيست و بازارهاي زمين بر محصولات اسمان نواي ملكوت...ادامه مطلب
ما را در سایت نواي ملكوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbehroof بازدید : 36 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 18:01

را فهم بايد كرد پيامش را درك بايد كرد زخم هاي او را ترجمه بايد كرد نجيب ، مظلوم و بي ريا بود عجيب قلبش با شيره ي شقايق تقويت مي شد همه ي فريادها را در گلو ذخيره مي كرد و همه ي بغض هارا در نگاهش مي اويخت در سكوت نقره اي اش ، اواي شرف به گوش مي رسيد ان هنگام كه گردبادها امدند و با خود شقايق ها را روبيدند واشيانه ي چكاوك ها را ويران كردند به كشت ايينه پرداختند ايا خيرگي نگاهشان بركدامين شقايق محزون است كه در تماشاگه پيغامشان ، اه از نهاد شانه به سران بر مي خيزد شهيدان از پوسته ي معمولي خود بيرون امدند اينان برعوالم ماوراء اشراف دارند اين ما هستيم كه درمسافرخانه ي الفاظ روزگارمي گذرانيم براي شهيدان خود با معيارهاي معمولي ارزش گذاري نكنيم مناديان معرفت و عشق را دست كم نگيريم او چراغ افروز سرنوشت شبنم هاست ==================== + نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 8:33 توسط بهروز  |  نواي ملكوت...ادامه مطلب
ما را در سایت نواي ملكوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbehroof بازدید : 32 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 18:01

جرقه ي برق نگاهش ، چشم انداز نگاه ها را طوفاني مي كرد هر روزسپيده دمان وهر شب درغروب شيخ شجاع ، فرشتگان را در سايه بان زيتون هاي مژگانش ميهمان مي كرد لب هاي خاموشش برانگيزاننده ي عسل ، دركندوهاي عاطفه بود وگونه هاي مرطوبش طغيانگر رودخانه ي شبنم با انكه ظاهرش ارام مي نمود ، اما وجودش بي قراروبي تاب اين بي قراري قابل وصف و تفسير نيست و تعريف ان در كتاب ودفترنا ممكن است . نه تنها او، كه همه ي شهدا رازي در خود دارند كه قابل انتقال به دنياي احساس نيست و تنها خدا وزانت و لطافت ان را مي داند ===== واژه هاي دستباف ==== سلامي به وسعت دريا ==== اقلا دو ميليون ايينه در حساب پس انداز ملكوت داري در حاشيه ي جنگل قدم ميزند و به ابديت اب ها خيره مي شود پيامبران امدند تا ذائقه ي بشر را با ياس ها اشنا كنند پيامبران براي تكثير تبسم و تداوم نسترن امدند پيامبران امدند تا ما ابياري اشراق را بياموزيم و تابش افتاب را ياد بگيريم ذوالفقار پاسبان حرمت گل ها و خون هاست ذوالفقار شمشير نيست ايينه است ذوالفقار اشكي است كه الماس هاي جهان برماتم انسان گريسته اند ذوالفقار مي خواهد شمشير را مقطوع النسل كند ذوالفقار گردنه ي گردنكشان تاريخ است اگر ذوالفقار نباشد زنجير ها توطئه مي كنند ذوالفقار بازوي اجرايي شبنم در نيمه شب پر اذرخش نيايش است ذوالفقار پرچم همه ي شمشيرزدگان و زخم خوردگان تاريخ است ذوالفقار امده است تا كودتاي شبانه ي شمشير ها را بشكند خميني تجلي ذوالفقار بود مردي كه سلمان فارسي را به همه ي زبان ها ترجمه كرد مردي كه با اباذر برادر بود اما با ابا سيم ميانه اي نداشت مردي كه با خون شمشير را به زانو در اورد مردي كه با باران هاي موسمي نيايش اش پايان خشكسالي تفسير بود مردي كه در بازار ها تجلي نواي ملكوت...ادامه مطلب
ما را در سایت نواي ملكوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbehroof بازدید : 36 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 18:01